طبق تعریف انگلشناسی علم پرداختن به موجودات زندهای است که برای به دست آوردن غذا، بهطور موقت و یا دائم در سطح خارجی یا داخل بدن موجودات زنده دیگر زندگی میکنند. این علم همچنین به رابطه این موجودات به میزبانان خود میپردازد. در سالهای اخیر سازمان جهانی بهداشت اعلام کرده است که شش بیماری مهم انسانی در جهان منتشر است که عبارتاند از:
Schistosomiasis, filariasis, African trypanosomiasis, leishmaniasis، مالاریا و جذام که عامل باکتریایی دارد.
هر حیوان، گیاه و یا موجود زنده اولیهای که بخشی یا تمام زندگی خود را به همراه موجود دیگر از جنس دیگری میگذارند را یک Symbiont یا Symbiot مینامند. چهار شکل Symbiotic شناخته شده است که شامل Fursis ،Communism ،Parasitism و Mutualism است.
هیچ نوع وابستگی ازنظر متابولیکی و یا غیرازآن بین دو موجود زنده وجود ندارد. نمونه این نوع زندگی انتقال باکتریها توسط اتصال بهپای حشرات است. اگرچه پرواز حشره از جایی به جای دیگر به انتقال باکتری منجر میشود، ولی هیچ اجباری در این ارتباط از دو طرف نیست و اصولاً یک نوع رابطه اتفاقی است.
یک مثال در این مورد در شرایط محیط دریایی، رابطه بین آمفی پریون پرکولا یا کنتروکاپروس آکوله آتوس با شقایق دریایی. بعضی از تکیاختههای روده انسان نیز بهصورت کامنسال زندگی میکنند.
Parasitism عبارت است از نوعی زندگی اجباری دو موجود باهم که انگل کوچکتر است و از جنبه متابولیکی به میزبان وابسته است. این ارتباط ممکن است دائمی باشد؛ مثل کرمهای پهن نواری که در روده پستانداران دیده میشوند و یا ممکن است موقتی باشد؛ مانند پشهها، ککها یا کنههای خونخوار. گفته میشود که Parasitism یک رابطه اجباری است، زیرا انگل بهطورمعمول نمیتواند بدون ارتباط و تماس با میزبان خود باقی بماند.
نمونه معروف این نوع زندگی گلسنگها (Lichens) هستند که ترکیبی از قارچها و آلگها هستند. در طی این ارتباط، آلگها مقدار زیادی ترکیبات آلی تولید میکنند که این مواد توسط قارچها مصرف میشوند. درحالیکه قارچها نیز آب و مواد معدنی موردنیاز آلگها را تولید میکنند و آنها را از خشک شدن و خطر نور شدید محافظت میکنند. نمونه دیگر Mutualism رابطه برخی از تاژکداران موجود در روده موریانههای چوبخوار است.
انواعی که در داخل بدن میزبان زندگی میکنند. مثل کرم رودهای
انواعی که بر سطح بدن میزبان زندگی میکنند. مثل شپش و کک
انواعی که میتوانند زندگی انگلی یا آزاد داشته باشند.
انواعی که برای ادامهٔ زندگی باید در داخل یا خارج بدن میزبان زندگی کنند وگرنه از بین میروند. مثل اکثر کرمها
انواعی که فقط قسمتی از زندگی خود را در بدن میزبان میگذرانند. مثل کنه
تمام یا قسمت مهمی از زندگی خود را در بدن میزبان میگذرانند. مثل اکثر کرمها.
انگلهایی که اتفاقی وارد بدن میزبان (غیر از میزبان اصلی) میشوند که سیر تکامل طبیعی آنها تغییر میکند. مثل کرمی که انگل سگ است و وارد بدن انسان میشود یا مالاریای میمون که تصادفاً سبب ابتلای انسان میشود.
انگلهایی که دورهٔ زندگی خود را در بدن یک میزبان میگذرانند. مثل آسکاریس
انگلهایی که دوره زندگی خود را در بدن چند میزبان میگذرانند. مثل انواع فیلرها یا ترماتودها
انگلهایی که در بدن میزبان ایجاد ناراحتی میکنند.
موجودی است که معمولاً شکل بالغ انگل یا تکثیر جنسی آن را در بدن خود پرورش میدهد
حیوانی است که مرحلهٔ لاروی یا کیستی یا مرحله تکثیر غیرجنسی انگل را در خود پرورش میدهد.
نکته: گاهی اوقات یک حیوان یا انسان میتواند هم میزبان واسط و هم میزبان نهایی باشد.
میزبانی است که در مسیر تکامل انگل جای انسان را بگیرد و یا میزبانی که بهغیراز میزبان اصلی باشد و به انگل اسکان دهد.
میزبانی است که انگل را در بدن خود دارد ولی علائم بیماریزایی را نشان نمیدهد. مثلاً ممکن است فردی حامل آمیب رودهای باشد ولی علائم بیماری را نشان ندهد که به این افراد ناقل بدون علامت یا Carrier گفته میشود.
نکته: میزبان حامل بیشترین نقش را در انتقال آلودگی بر عهده دارد.
این میزبانها فقط نقش انتقال انگل را بر عهده دارند. مثل بندپایان که در انتقال تعدادی از انگلها نقش دارند.
در این نوع انتقال تغییری در انگل رخ نمیدهد مثل مگسی که انگل را با پاها و ضمایم خود از محیطی به محیط دیگر منتقل میکند.
در این نوع انتقال انگل دورهای از زندگی خود را در بدن ناقل میگذراند مثل بیماری لیشمانیوز و بیماری مالاریا و لذا در این مدت ممکن است دستخوش تغییراتی شود.